به گزارش خبرنگار مهر، «محسن عباسی ولدی» در برنامه «بدون توقف» با اشاره به اینکه درست است سن ازدواج بالا رفته ولی به این کلیت نمیشود قبول کرد که جوانان نمیتوانند ازدواج کنند، گفت: در واقع موانعی سر راهشان است که برخی نمیخواهند آن موانع را بردارند و مطلب دیگر اینکه هر چیزی که در خصوص مدارا و آسانگیری گفته میشود ربطی به تلاش و کوشش مسئولان ندارد برنامه و وظیفه و کار مسئولان متفاوت است و باید تمام تلاششان را بکنند که ازدواج سهل و آسان شود.
وی در ادامه تصریح کرد: اولین دلایلی که برای ازدواج نکردن وجود دارد این است که جوانان عنوان میکنند، در برابر هر سه، چهار ازدواج یک طلاق ثبت میشود در برخی از کلانشهرها آمار از این هم بیشتر است، این طلاقها نشان میدهد که ازدواج یک منطقه خطر است، پس بهتر است آن را به تأخیر بیندازیم، پس یکی از موانع طلاق است، اما باید توجه داشت که هیچ وقت نباید از شکستها قانون بسازیم همانطور که نمیتوانیم از پیروزیها قانون بسازیم این تحلیل شکست و پیروزی است که به ما قانون میدهد.
این مشاور خانواده با اشاره به اینکه یکی از دلایل زیاد شدن طلاق، انتخاب نادرست است، اظهار کرد: انتخابی که با یک نگاه و یک به دل افتادن شروع شود به همین سادگی هم از بین میرود، چه کسی گفته ازدواج باید با عشق شروع شود، من عقیده دارم که انسان باید با عشق زندگی کند اما با این قاعده و عشقهای اینچنینی که با یک نگاه و با یک حس اولیه تولید میشود هم مخالفم، این عشقها بادوام نیستند، من میگویم ازدواج باید عاقلانه و مبتنی بر هدفی باشد که من در ازدواج به دنبال آن میگردم، عشقی که در مسیر زندگی تولید میشود، عشق ماندگار است.
عباسی ولدی همچنین تأکید کرد: ازدواج یک نیاز است، ما طوری آفریده شدهایم که از یک سنی احساس نیاز به جنس مکمل داریم نوع آفرینش هم طوری است که جنس مکمل من جنس مخالف من است و نتیجه پاسخ دادن به این نیاز هم آرامش است، گاهی انسان میخواهد این نیاز به آرامش را با ارتباط دوستی و یا نامشروع و سرگرمی در فضاهای مختلف پر کند در حالی که هر چقدر هم در این فضا باشد باز هم احساس آرامش نمیکند، خالق ما در قرآن فلسفه ازدواج را در آیه ۲۱ سوره روم آرامش ذکر میکند، تولیدمثل هم یک نیاز است و بخشی از آرامش هم داشتن فرزند است.
وی با طرح این سوال که آیا میتوان پاسخ نیاز ازدواج را از راهی غیر از راهی که خالق قرار داده به دست بیاورم، تصریح کرد: نه نمیشود، تمام استقلال مالی و محبتهای پدر و مادر جای پاسخگویی به نیاز همسری که خدا برای آرامش انسان خلق کرده نمیگیرد، بله در یک مقطعی مشغولیتها ممکن است حواس انسان را نسبت به آن نیاز پرت کند اما این استثنایی که در جامعه به وجود میآید در آینده به یک خلأ بزرگ تبدیل میشود. در واقع ازدواج در صورتی انسان را به آرامش میرساند که ازدواج باشد چون گاهی ازدواج خودش نوعی افتراق است.
مدرس مبانی تربیت و رشد اسلامی یادآور شد: یعنی دو نفر گاهی در محیطی خارج از محیط زندگی عاشق میشوند و میگویند ما اگر زندگی کنیم چقدر خوشبخت میشویم و در محیط خارج از زندگی احساس میکنند برای هم میمیرند اما وقتی وارد زندگی میشوند و تصمیمها و دغدغهها با هم تضاد پیدا میکنند تازه میفهمند که زوج خوبی برای هم نبودند، وقتی انتخاب نادرست باشد ازدواج حقیقی و کنار هم قرار گرفتن دو کفو انجام نمیگیرد.
وی در پایان نیز در خصوص معنی کفو توضیح داد: کفو یعنی کسی که از لحاظ نگرش و عقیده و از لحاظ روحیات و خلقیات با من همسو باشد این ضمانت آن عشق و آرامشی را میکند که ما به دنبال آن هستیم، انسانهایی که به لحاظ عقیدتی و اخلاقی و روحی با هم تناسب ندارند مرتب با هم چالش دارند و چالش اجازه نمیدهد که آرامش را تجربه کنند، همچنین نکته دومی که به آرامش نمیرسند این است که بعد از انتخاب نادرست وارد زندگی نادرست میشوند ما باید باور کنیم که زندگی کردن قاعده دارد.
نظر شما